زندگي نامه كارلوس آلبرتو توز
كودكي
توز با نام «كارلوس آلبرتو مارتينز» به دنيا آمد و در منطقهاي محقر و فقيرنشين كه به «فورته آپاچي» معروف است، بزرگ شد. از همان جا بود كه نام مستعار «آپاچي» را روي او گذاشتند. بعد از اينكه بين باشگاه زمان كودكي او و باشگاه «بوكاجونيورز» درگيريهايي بر سر او صورت گرفت پدر و مادرش نام فاميل او را به «توز» كه نام فاميل مادرش بود تغيير دادند.
بوكاجونيورز
توز در سيزده سالگي به باشگاه بوكاجونيورز پيوست و اولين بازي حرفهاي خود را با اين تيم در روز 21 اكتبر سال 2001 انجام داد. او تا پايان سال 2004 با همين باشگاه همكاري ميكرد و خاطرات و افتخارات بسياري از آن باشگاه دارد او در سال 2003 بهخاطر موفقيتهاي فردي خود در بازيهاي المپيك از سوي نشريه «فاكس اسپورت» عنوان «قابل توجهترين فوتباليست آمريكايلاتين» را دريافت نمود. بهعلاوه نويسندگان ورزشي فوتبال آرژانتين نام «فوتباليست سال» و مرد ورزش سال 2004 را به او دادند.
كورينتيانس
در ماه دسامبر سال 2004 «توز» با قيمت 20 ميليون دلار و با يك قرارداد پنج ساله به ارزش ده ميليون دلار به باشگاه ورزشي «كورينتيانس» منتقل شد. اين قرارداد گرانترين قرارداد آن زمان آمريكاي جنوبي بود. طرفداران و هواداران «كورينتيانس» ابتدا استقبال گرمي از توز نكردند ولي در سال 2005 او كاپيتان و ستاره باشگاه در ليگ برزيل و محبوبترين بازيكن هواداران «كورينتيانس» از جمله «لولا» رييسجمهور آن كشور شد. پس از پايان ليگ برزيل جايزه بهترين بازيكن تورنمنت از سوي فدراسيون فوتبال برزيل به او اهدا گشت و توز بعد از سال 1976 نخستين برنده غيربرزيلي اين جايزه شد.
وستهاميونايتد
روز 23 آگوست سال 2006 نشريه «اسكاي اسپورت» فاش كرد كه كارلوس توز ديگر براي باشگاه كورينتيانس بازي نميكند و احتمالا به زودي به يكي از باشگاههاي اروپايي منتقل خواهد شد. اين نشريه عنوان كرد كه چلسي و منچستريونايتد هر دو خواهان اين فوتباليست آرژانتيني هستند و احتمالا او به يكي از اين دو باشگاه برتر انگليس خواهد رفت. ولي در روز 31 آگوست همان سال كارلوس توز در وبسايت اختصاصي خود نوشت كه در حال امضاي قرارداد با وستهاميونايتد است و قيمت او دراين قرارداد 12 ميليون پوند خواهد بود.پس از ورود توز به وستهام، اين تيم در نه بازي باخت و اين تصور در اذهان ايجاد شد كه اين باختها در نتيجه ورود توز است بهطوري كه حتي «آلفيو باسيله» مربي تيم ملي آرژانتين از او خواست از وستهام بيرون بيايد ولي حقيقت اين بود كه توز در اكثر آن مسابقات جزو نفرات اصلي تيم نبود. سرانجام در اواخر اكتبر 2006 و در بازي مقابل «تاتنهام» اين طلسم شكسته شد و وستهام يك بر صفر بازي را برد و پس از آن توز همواره در اوج آمادگي خود به سر ميبرد.
منچستريونايتد
روز دهم آگوست 2007 قرارداد موقت توز با منچستريونايتد قطعي و او به آن باشگاه منتقل شد. در باشگاه منچستريونايتد هم همچون وستهام شماره 32 به او داده شد. شمارهاي كه از نظر توز بسيار خوش يمن است زيرا اعداد آن همان اعداد شماره پيراهن «مايكل جوردن» بسكتباليست معروف است كه يكي از الگوهاي محبوب توز ميباشد.
جاي سوختگي
«كارلوس توز» يك جاي سوختگي مشخص از گوش راست تا گردن و سينه خود دارد. اين اثر سوختگي يادگاري تلخي از دوران كودكي اوست. وقتي توز تنها ده ماه داشت يك روز به دنبال پيدا كردن مادرش به آشپزخانه رفت. مادر آنجا نبود ولي يك كتري پر از آب جوش، توجه او را جلب كرد. بچه به سمت كتري رفت و آن را به سمت خود كشيد. آب در حال جوش روي بدن او ريخت و دچار سوختگي درجه سه شد. اين اتفاق باعث شد كه توز مدت دو ماه در بخش UCI بستري شود. امروز اين اثر سوختگي هنوز روي گردن او به چشم ميخورد و ظاهر بدي به او داده است ولي همين ظاهر غيرمعمول سبب شناخته شدن بهتر و بيشتر او شده است. توز علاقهاي به ترميم اين اثر ندارد. باشگاه بوكاجونيورز زماني به او پيشنهاد كرد جراحي پلاستيك انجام دهد ولي توز اين پيشنهاد را رد كرد زيرا معتقد بود اين اثر سوختگي بخشي از گذشته و تاثيرگذار در زندگي حال اوست.
مردي با القاب بسيار
كارلوس توز 23 ساله داراي لقبهاي مختلفي است و مردم به مناسبتهاي گوناگون اسامي و لقبهاي جديدي روي او گذاشتهاند. يكي از لقبهاي او «مانچادو» به معناي «داغ خورده يا لك شده» است. اين لقب بهخاطر جاي سوختگي عميق روي گردن اوست كه از ديد هيچكس پنهان نميماند. در حقيقت اين اثر سوختگي نوعي امضا براي توز ميباشد. لقب ديگر او «آپاچي» است. اين نام بهخاطر محل زندگي و زادگاهش در دوران كودكي به او داده شده است. «فورته آپاچي» يك منطقه شناخته شده در پايتخت آرژانتين است كه بهخاطر حوادث خشونتبار، موادمخدر و فقر مشهور
ميباشد. زندگي در آن محله براي خانواده توز به راستي يك نبرد بود و مهمترين خاطره آن دوران، گرسنگي و تنگدستي. پدر توز يك بنا بود و آوردن نان براي اهل خانه وظيفه سختي براي او به شمار ميآمد. او مجبور بود شكم همسر و پنج فرزندش را به گونهاي سير كند ولي هميشه هم در اين كار موفق نبود. شايد همين موضوع باعث شد كارلوس توز به دنبال راهي جديد براي پيدا كردن پول و ثروت باشد. او در كودكي در تيمهاي خياباني محل زندگياش بازي ميكرد تا پول جمع كند و براي خودش ساندويچ و نوشابه بخرد. او درهمان بازيها تبديل به چهرهاي آشنا و شناخته شده شد و مدتي بعد آوازه بازي خوب او به گوش صاحبان باشگاه «آل بويز» بوينسآيرس رسيد و در هشت سالگي وارد آن باشگاه حرفهاي شد.
معروفترين نام او «كارلوس توز» است. اين نام ساده در سال 2001 در جام قهرماني فيفا و با دو گل زيباي او بر سر زبانها افتاد و او را به مردم فوتبالدوست جهان شناساند. در حقيقت پيش از آن، مردم كشورش او را با نام «كارليتوزآلبرتو توز» ميشناختند. ديگر اسامي و القاب او «ري»، «كانترو ورسال»، «كارليتوز شماره ده»و «توز دونا» هستند كه هر كدام به مناسبتهاي مختلف توسط فوتبال دوستان به او داده شده است.
توز قرباني مطبوعات
بعداز اينكه با بازي خوب توز در المپيك 2004 آتن، تيم ملي آرژانتين مدال طلاي مسابقات را به چنگ آورد و اين مدال بيش از هر چيز مديون شش گل او در هشت بازي بود، توز به شدت مورد توجه مطبوعات قرار گرفت. نشريات مختلف او را تحسين و تمجيد ميكردند و به عرش ميبردند ولي همين موضوع سبب شد كه مشكلات جانبي هم براي او ايجاد شود. زيرا او مورد توجه پاپاراتزيها هم قرار گرفته بود. اوايل، اين اتفاق و اين شناخته شدن براي خودش هم شيرين و دلچسب بود و از لحظه به لحظه آن لذت ميبرد. ولي وقتي پاپاراتزيها او را رها نكردند و براي يافتن خبر تازه و جنجالي حتي از ديوار خانهاش بالا رفتند، ديگر صبر و طاقتش تمام شد. انتشار اخبار رابطه پنهاني او با مانكن و هنرپيشهاي به نام «ناتاليا فاسي» زماني تيتر درشت نشريات شد كه همسرش «وانسا» باردار بود. روزنامهها و مجلات فقط براي فروش بيشتر نشريات خود به اين موضوع بال و پر ميدادند و نام «ديو و دلبر» را به اين دو داده بودند و گاهي نيز آنها را بكام و ويكتورياي آرژانتين ميناميدند همين اخبار سبب شد كه آرامش زندگي توز از بين برود و كار او و همسرش به مرحله جدايي و طلاق برسد. اعصاب او به حدي تحريك شده بود كه با كوچكترين موضوع ناراحت كنندهاي از كوره در ميرفت. رفتار خودمحور توز روي زندگي حرفهاي او هم تاثير منفي گذاشت. خوزه پكرمن مربي آرژانتين او را از تيم خود كنار گذاشت و باشگاه اتلتيكومادريد كه درصدد خريد او بود از تصميم خود منصرف شد. در همان زمان بود كه توز احساس ميكرد ملتش به او خيانت كرده و بار سفر را بست و به برزيل رفت تا به باشگاه «كورينتيانس» بپيوندد.
